English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
space time U دستگاه چهار بعدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
four dimensional U چهار بعدی
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
generic U نوع بعدی یک کالا یا دستگاه
tetragonal system U دستگاه چهار گوشهای
double four spindle machine U دستگاه چهار هرزگردی دوبل
four address instruction U دستوری که حاوی محل چهار ثبات و محل دستورالعمل بعدی است
projecting U تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster U تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetragonal U دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumana U چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetrapterous U دارای چهار بال چهار جناحی
PHIGS U برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil U چهار ترک چهار گوشه
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
future U بعدی
unidimensional U یک بعدی
two dimensional U دو بعدی
three dimensional U سه بعدی
solid U سه بعدی
spatial U سه بعدی
one dimentional U یک بعدی
succeeding U بعدی
three dimentional U سه بعدی
solids U سه بعدی
second thoughts U بعدی
ulterior U بعدی
two-dimensional U دو بعدی
tridimensional U سه بعدی
unidimensional U تک بعدی
furthers U بعدی
furthering U بعدی
puisne U بعدی
furthered U بعدی
further U بعدی
one dimentional U تک بعدی
cubical U سه بعدی
serotine U بعدی
subsequent U بعدی
three-dimensional U سه بعدی
two dimensional array U ارایه دو بعدی
stereoscopic vision U دید سه بعدی
unidimensionality U یک بعدی بودن
after-effects U تاثیر بعدی
succeeding generation U نسل بعدی
t' other U نفر بعدی
stereoscope U سه بعدی نما
tother U بعدی دیگر
stereognosis U ادراک سه بعدی
tother U نفر بعدی
space frame U قاب سه بعدی
two demensional chromatography U کروماتوگرافی دو بعدی
solid geometry U هندسه سه بعدی
two dimensional lattice U شبکه دو بعدی
aftermath U عواقب بعدی
subsere U توالی بعدی
three dimentional array U ارایه سه بعدی
three dimensional polymer U بسپار سه بعدی
three dimensional lattice U شبکه سه بعدی
after-effect U تاثیر بعدی
triaxial test U ازمایش سه بعدی
deep space U فضای سه بعدی
multidimensional U چند بعدی
latter day U روز بعدی
immediate destination U مقصد بعدی
dosseret U بلوک سه بعدی
tridimensionality U حالت سه بعدی
versatile U چند بعدی
feeder report U گزارشات بعدی
follow up supply U اماد بعدی
follow up U اماد بعدی
follow up U اقدامات بعدی
3D analysis U آنالیز سه بعدی
3D analysis U بررسی سه بعدی
illusiansm U نقاشی سه بعدی
one dimensional array U ارایه یک بعدی
aftertastes U لذت بعدی
hologram U تصویر سه بعدی
n cube U مکعب N بعدی
multidimentional U چند بعدی
holograms U تصویر سه بعدی
aftertaste U لذت بعدی
holographic image U نمایی از شی سه بعدی
t' other U بعدی دیگر
aftereffect U اثر بعدی
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
aftereffect U اثر بعدی داور
isometric Projection U [نقشه هم اندازه سه بعدی]
bin U بلوک سه بعدی الکترونیکی
depth quening U سه بعدی کردن یک شی دوبعدی
bins U بلوک سه بعدی الکترونیکی
post indexing U فهرست سازی بعدی
next state function U تابع حالت بعدی
three dimentional spreadsheet U صفحه گسترده سه بعدی
color solid U سه بعدی رنگ نما
second-best U نفر بعدی درجه دو
increments U حرکت به محل بعدی
increment U حرکت به محل بعدی
flat U فایل دو بعدی از داده ها
flattest U فایل دو بعدی از داده ها
perspective space U نمایش فضای سه بعدی
afterimage U تصویر بعدی چیزی
Turn left at the next corner. سر پیچ بعدی به چپ بپیچید.
ulterior plans U تدابیر اجل بعدی
post indexing U شاخص گذاری بعدی
second best U نفر بعدی درجه دو
quadrate U چهار یک
quadruped U چهار پا
four U چهار
quadrupeds U چهار پا
quadrilaterals U چهار بر
tetrad U چهار
quadrilateral U چهار بر
tetragon U چهار بر
quarter U چهار یک
quadruple U چهار لا
quadrupled U چهار لا
quadruples U چهار لا
quadrupling U چهار لا
quatre U چهار
quartile U چهار یک
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
perspective U دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
perspectives U دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
solid angle U زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
epiphenomenon U علائم بعدی و ثانوی مرض
cartesian coordinates U سیستم مختصات سه بعدی فضایی
four address instruction U نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
her next was a merchant U شوهر بعدی وی بازرگان بود
multidimensional U دارای خصوصیت چند بعدی
rain check U نوید یا قول دعوت بعدی
three-dimensional space U فضای سه بعدی [ریاضی] [فیزیک]
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
z axis U بردار عمق در گراف سه بعدی
Turn right at the next corner. سر پیچ بعدی به راست بپیچید.
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
galloped U چهار نعل
qyaternary U چهار تایی
four o'clock U ساعت چهار
quatrefoil U گل چهار گلبرگی
footstool U چهار پایه
four way U چهار لولهای
four way U چهار راه
foursquare U چهار ضلعی
gallops U چهار نعل
footstools U چهار پایه
quadripartite U چهار جزئی
four cycle U چهار چرخه
quadruples U چهار تایی
quadruples U چهار گانه
quadrupled U چهار تایی
quadrupled U چهار گانه
quadruple U چهار تایی
quadruple U چهار گانه
double breasted U کت چهار دکمه
square dome U چهار طاقی
close U چهار گوشه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com